فصل ششم : ریشه های اجتماعی انقلاب اسلامی در دوران حکومت پهلوی
فصل ششم : ریشههای اجتماعی انقلاب اسلامی در دوران حکومت پهلوی بستر جدید نهضت اسلامی در ایران دوران پنجاه سالهی پهلوی با شرایط ویژهی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، زمینهی جدیدی برای رشد نهضتهای زنجیرهای تاریخ اسلام فراهم کرد و انقلاب اسلامی در بستر چنین
فصل ششم : ريشههاي اجتماعي انقلاب اسلامي در دوران حكومت پهلوي
بستر جديد نهضت اسلامي در ايران
دوران پنجاه سالهي پهلوي با شرايط ويژهي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، زمينهي جديدي براي رشد نهضتهاي زنجيرهاي تاريخ اسلام فراهم كرد و انقلاب اسلامي در بستر چنين شرايط ويژهاي متولد شد.
شرايط اجتماعي حاكم بر پنج دههي تاريخ معاصر ايران، بهويژه در دو دههي اخير، ضرورت احياي انديشهي انقلابي اسلام و تسلسل تاريخي نهضتهاي اسلامي را آشكار ساخت; ضرورتي كه از وابستگي و فساد قدرت سياسي، ظلم طبقاتي و سياستهاي فرهنگيِ دينزدايي، مسخ هويّت اسلامي و بازگرداندن ايرانيان به جاهليتِ ديني ـ ايران قبل از اسلام ـ سرچشمه ميگرفت.
دروازههاي تمدن انقلاب سفيدي كه دربار به روي ملت گشود، بستر تاريخي را براي احياي تفكر انقلابي و تكرار تاريخي نهضتهاي اسلامي در ايران بهوجود آورد.
دوران آغازين نهضت اسلامي ايران
اختناق و شرايط سياسي حاكم بر ايران در دوران ديكتاتوري رضاشاهي كه رجال سياسي را به چنگال مرگ، يا تحمل ظلم كشانده بود، نخستين جرقههاي نهضت اسلامي ـ پس از قيام مشروطه ـ را در آثار امام خميني(قدس سره) بهوجود آورد.
در حقيقت، انديشههاي انقلابي و سياسي نهضت اسلامي كه به ظاهر در سال 1342 آغاز و در سال 1357 به پيروزي رسيد، در همان دوران اختناق رضاخاني شكل گرفت و آثار بازمانده از امام، مانند كتاب كشفالاسرار، بازتاب آغاز مرحلهي نخست نهضت اسلامي است.
روزي كه كتاب كشف اسرار هزار ساله از توطئهي مشترك استعمار خارجي و استبداد داخلي براي اجراي سياست اسلامزدايي در ايران، پرده برداشت و اوضاع حاكم را بهگونهاي ناخواسته افشا كرد، امام خميني يك تنه بهپا خواست و در حوزهي علميهي قم كه از رژيم ضربه خورده و دچار خود سانسوري بود، انديشههاي سياسي اسلام را مطرح و مرحلهي نخست نهضت اسلامي را پيريزي كرد و رويكرد نويني را در تاريخ سياسي ايران معاصر، به وجود آورد.
امام با تكيه بر آيات جهاد و دفاع مشروع، زنگ خطر را عليه استعمار و استبداد به صدا درآورد و در شرايط اختناق، از جهاد، مقاتله، سيف، و مقاليد جنت و نار سخن به ميان آورد و راه قطع دست بيگانگان و بهدست آوردن استقلال را به روي مردم گشود.(195)
نهضت اسلامي امام خميني(قدس سره) در حقيقت، اوج همهي جنبشهاي اسلامي تاريخ اسلام و تشيع و تبلور تمام آرمانهاي انقلابيِ نهضتهايي است كه بهطور اجمال با آنها آشنا شديم، از اينرو در مطالعهي اين نهضت، نميتوان آن را تنها به عنوان حادثهاي در ارتباط با حوادث زمان در نظر گرفت، بلكه نهضت امام(قدس سره) مانند كوه آتشفشاني بود كه يك روزه بهوجود نيامد، و خروش آن، نيز در حصار زمان و مكان خاصي نگنجيد. از اينرو نهضت امام را بايد در سه مرحله دوران آغازين، تولّد و شكوفايي و سازندگي مطالعه كرد.
با مطالعهي مراحل سهگانه، ميتوان دريافت كه چرا امام در كوران مبارزهي نهضت ملي، مبارزهي ضد استكباري آيتاللّه كاشاني و نهضت مسلحانهي فدائيان اسلام عليه استبداد، در عمل با آنان مشاركت نكرد، ولي بعد از فوت آيتاللّه بروجردي يك تنه، چون آتشفشاني خروشان سر برآورد.
اين مطالعه ميتواند ابهام ديگري را در تاريخ سياسي معاصر روشن سازد; اين كه چگونه اين سيل بنيانكن توانست كاري را كه هيچكدام از نهضتها و جنبشها نتوانسته بودند انجام دهند، با قدرت به پايان رساند.
مطالعهي مراحل سهگانهي بالا نشان ميدهد، قيام و نهضت از نگاه امام، مانند آتشفشاني است كه هم به مواد لازم و هم به قدرتي كه آن را به خروش آورد نياز دارد. از اين منظر، مكتب و مردم، منبع قياماند و رهبري نهضتي را ميتواند به ثمر رساند كه از ژرفاي مكتب و ارادهي تودههاي مردم برخواسته باشد.
اين كار از دست فقيهي عادل برميآيد كه ولايت او در مسند مرجعيت عامه، مقبول همگان يا اكثر قابل توجه جامعهي اسلامي باشد و رسيدن به اين جايگاه رفيع كه در عمق مكتب، ايمان و ارادهي امت ريشه دارد، بيشك نيازمند شرايط و امكانات موجود و بالقوهي فراواني است كه بايد طي فرايند خاصي شكل بگيرد.
توضيح اين پاسخ اجمالي را كه نوعي پيشداوري قبل از بررسي مراحل نهضت امامخميني(قدس سره) است، در لابهلاي تشريح مراحل سهگانه جستوجو ميكنيم.